یار من آنکه به دنیا ژنوتیپش یکتاست
فنوتیپ خوش او چون فنوتیپ گلها است
هست در هر نگهش رمز هزاران ژن عشق
که همه ترجمه رشته ای از .::دی ان آ ست...
دوش از بهر دلم عشوه چنان سنتز کرد
که فغان از از همه ژنهای وجودم برخاست
این یکی کرد جهش وان دگری شد معیوب
کدون زندگیم گشت دچار کم و کاست
گشت معیوب مرا هر چه ژن غالب بود
حالیا! کار من سوخته دل واویلا
کاریوتیپ من بد بخت چنان قاطی کرد
که گمانم اثرش تا به ابد پابرجاست
گفتم: ای یار مکن ،شد ژنوتیپم بر باد
خنده ای کرد و بگفت از فنوتیپ پیداست
گفتم: آخر تو مرا آلل صبری بفرست
که از عصیان جهش ، بند جنونم برپاست
ژن امیدمرا نوکلئوتیدیست حقیر
ژن جور تو ، ولی ، نوکلئوتیدش صدتاست
پلی پپتید غمت بسکه دراز است ای دوست
بهر آن جان بود در دل تنگی که مراست
گفت باید که به راهم هموزیگوت گردی
هتروزیگوس ، تو مباش، اربه دلت الفت ماست
گفتمش:من هموزیگوس نتوانم گشتن
چون نماندست مرا یک اتوزوم سالم و راست
عاشقی را که چنان سندرم عشق دهند
تو تعجب مکن ار اشک غمش چو دریاست
حالیا! زین ژنوتیبی که نصیبم گشته
فنوتیپم به میان همه انگشت نماست
به اشارت و کنایات و تمسخر و یا طعن
من ندانم که چنین سنگدلی بی انصاف
از کجا آمده و اصل و تبارش ز کجاست
بهر سلول حیات اینهمه ، پپتید بلاست
همه زیر سر یک رشته .::ام ار ان آ::. ست
خواهم اینجا که سوالی بکنم از استاد
بین ما رابطه غالب و مغلوب چراست؟
از چه رو در ژن عشق من بدبخت ققط
آلل غصه و اندوه و غم و درد و بلاست
حال در خاتمه شعر که شد قافیه تنگ
کنم از حضرت استاد من آنرا د خواست
که بر من ببخشید این همه وراجی را
چونکه تنها صفت غالب جمع شعر است
آری ! آخر به یکی دام بلا می افتد
هر که چون مستی ما سر به هواست
ای خدا یار مرا سندرم مرگ بده
که چنین با من عاجز به سر جور و جفاست
همولوگ نیست چو هرگز دل او با دل من
این دو را دادن پیوند فقط کار خداست
(دکتر سپهر طباطبایی )
نظرات شما عزیزان:
مرضیه
ساعت14:22---23 آذر 1391
ینی منم وقت میکنم چنین شعری بگم چه قدر وقت صرف کردید؟پاسخ:این شعرو من نگفتم دوست خوب.
رزیتا
ساعت18:16---26 فروردين 1391
عالی بود!
بسی خوشمان آمد!پاسخ:ممنون دوست خوب.
رضا لطفی زاده
ساعت21:48---15 فروردين 1391
واقعا جالب بودمن که خیلی خوشم اومد
پاسخ:بله میدونم که خیلی مطالبم جالبه!!شوخی کردم.ممنون از نظرتون.
عزیزی
ساعت14:09---15 فروردين 1391
خیلی باحال بود کلی خندیدم